جدول جو
جدول جو

معنی حب الغمام - جستجوی لغت در جدول جو

حب الغمام(حَبْ بُلْ غَ)
تگرگ. یخچه. برد. حب المزن. حبقر. حب قر. عبقر. عب ّ. حب المزنه. (اقرب الموارد) ، ژاله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
حب الغمام
یخچه تگرگ تگرگ
تصویری از حب الغمام
تصویر حب الغمام
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُلْ غَ)
سرما
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُرْ رُمْ ما)
ناردان. (محمود بن عمر ربنجنی). ناردانه. ناردانگ. اناردانه. (مهذب الاسماء). دانۀ انار: بهترین وی ترش وفربه بود و طبیعت وی سرد و خشک بود و قابض بود و ترش وی چون خشک بود شکم ببندد و منع مواد صفرائی کند وغثیان ساکن کند و قی ٔ بازدارد و فم معده گرم را قوت دهد و عصارۀ وی خاصه ترش، چون بپزند و با عسل بیامیزند نافع بود جهت ریشها که در دهن بود و در معده ریشهای پلید و گوشت زیاده و درد گوش و اندرون بینی که ریش شده باشد و بدل وی سماق است. واﷲ اعلم. سرد و خشک است در اول. شکم ببندد و قی ٔ و غثیان بازدارد و صفرا فرونشاند و شربتی از او سه درم تا ده درم است
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ)
عرمض. حب رند. حب الدهمست. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). مانند فندقی کوچک بود و پوست وی بغایت سیاه و تنگ بود و مغز آن به دو نیمه بود بغایت سخت و لون آن به زردی مایل بود و اندکی عطریت در وی بود و طبیعی وی گرم و خشک است در سیم. دو مثقال آن چون با می پخته بیاشامند و بقراط گوید یک مثقال، نافع بود جهت دشخواری زادن و چکیدن بول و حیض براند و گزیدگی جمیع جانوران را نافع بود. فولس گوید: تریاق جمیع زهرها بود و از خواص وی آنست که چون نقیع وی در خانه بیفشانند مگس بگریزد و سودمند بود جهت سپرز که از رطوبت بود چون با راسن بیاشامند و دردسر را که از سبب بلغم وریاح غلیظ بود نافع بود و مصلح آن زرشک تازه بود و بدل وی حب محلب بود با مغز بادام تلخ. (اختیارات بدیعی). گرم و خشک است در سیوم. چون دو مثقال از او میل کنند خداوند خدر و فالج را نفع دهد و مغص را که از ریاح غلیظه بود دفع کند و بدلش مغز بادام تلخ است
لغت نامه دهخدا
تصویری از حب الرمان
تصویر حب الرمان
دانه انار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب الغار
تصویر حب الغار
میوه غار
فرهنگ لغت هوشیار